مغز و ذهن انسان‌ها به مدت هزاران سال یکی از بزرگترین معماهای بشری بوده و خواهد بود. یکی از اعجاب‌آور ترین پدیده های این دنیا. پدیده ای که به نظر خیلی ها شاید بزرگترین پدیده باشد. ولی به نظر من ذهن/مغز/روح یا هر چیز دیگری که بنامیمش به خودی خود اهمیت چندانی ندارد.

چراکه “هر آنچه که نپاید، دلبستگی نشاید”. البته که اگر بدبینانه به مسئله نگاه کنیم تمام هستی از بزرگترین اجرام آسمانی‌اش تا کوچکترین ذرات اتمی‌اش، هیچ کدام دائمی نیستند و بنابراین تمام موجودات جهان کم ارزش جلوه می کنند. اگر در این حد بدبین باشیم نیرویی برای ادامه و ساخت زندگی نخواهیم داشت؛ بنابراین با قدری الطاف و اضافه کردن مقداری خوشبینی واقع‌بینانه به جهان‌بینیمان، دایره‌ی مسائل مورد بررسی را از کل هستی، به زندگی بشری تقلیل می‌دهیم و این گونه بشر را جاودانه در نظر گرفته‌ایم؛ چرا که هر آنی که بشر و دنیایش از بین رفت، کار بررسی ما هم تمام می‌شود.

با این فرض می‌توان زندگی بشر و دستاوردهای آن را با ارزش قلمداد کرد. اما همچنان هر آنچه که در ذهن می گذرد به خودی خود بی ارزش است و آنچه که به آن ارزش می بخشد احتمال کوچکی است و که برای خروج آن تفکرات و احساسات به دنیای بیرون وجود دارد.

به عبارت دیگر هر اندیشه و احساسی که با دیگران به اشتراک گذاشته نشود، ارزشی ندارد!
برای درک دقیق‌تر حرفم به مثال زیر توجه کنید :

 

a picture of brain

 

 

انسانی بسیار باهوش را در نظر بگیرید. انسانی که هم درک بالایی از مسائل منطقی و ریاضیاتی داشته باشد و هم بتواند دست به خلق آثار هنری بزند. از این انسان انتظار می رود که زندگی پرباری داشته باشد و زندگی گونه‌ی بشر را متحول کند. حال بیاید به این انسان، حافظه‌ای قدرتمند هم عطا کنیم؛ حافظه‌ای بسیار قوی نسبت به هر آنچه که تا به حال دیده ایم، به گونه ای که او را از نوشتن بی‌نیاز کند.

این فرد تصمیم میگیرد به جای آنکه وقتش را با نوشتن هدر دهد، زندگی محدودش را تا جایی که امکان دارد صرف تفکر و خلق کردن کند و هر وقت که از انجام آن باز ایستاد و شروع به مکتوب کردن دستاوردهای ذهنی‌اش کنند. تا بدین جا همه چیز به نظر خوب می رسد؛ ولی سوالی که ذهن مرا درگیر کرده است این است که : اگر ذهن این فرد دچار اختلالی شود که نتواند دستاوردهایش را مکتوب کند یا به هر شکل دیگری به دیگران انتقال بدهد چه؟

همانطور که می‌دانیم، مغز انسان مستعد پذیرش امراض بسیاری است که منجر به زوال عقل می شود. تازه در اینجا ترفند‌هایی که مغز با آنها خودش (ما را) گول می‌زند (و اطلاعات، خاطرات و احساسات ساختگی را به غلط می‌پذیرد) یا اتفاقات پیش‌بینی نشده‌ی این دنیا، مانند مردن و… در نظر نگرفته‌ایم و فقط به آسیب‌پذیری حاصل از بیماری پرداخته‌ایم.

اگر این اتفاق بیفتد، تمام ایده‌های درخشان به ناگهان به کوهی از هیچ تبدیل می‌شود! تصور هیچ و خلاء به سبب رشد کردن ما در دنیای مادی‌ای که پر از چیزهاست، بسیار سخت است ولی با این حال فهمیدن از دست دادن، برایمان آسان‌تر است و به هر طریق هر انسانی می‌تواند ابعاد این فاجعه را درک کند.

پس اجازه دهید بار دیگر بگویم :

هر اندیشه و احساسی که با دیگران به اشتراک گذاشته نشود، ارزشی ندارد!


امین بازگیر

دانشجوی عمران، برنامه‌نویس پایتون و عکاس خیابانی :) میتونید برای اطلاعات بیشتر، صفحه‌ی درباره‌ی من و برای دیدن توانایی‌های فنی صفحه‌ی رزومه رو مطالعه کنید.

0 دیدگاه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

Indeed, this watch may seem as an regular straightforward 3-hander, together with affordable measurements and fake watches clean call, this however conceals exactly what can be known as essentially the most remarkable, many unique and many complicated form of movement in the Saxonia create.